وبلاگ شخصی صابر نجارقابل

مهم نیست که قشنگ نیستیم، قشنگ اینه که مهم نیستیم. (جک نیست دوباره بخون)

مهم نیست که قشنگ نیستیم، قشنگ اینه که مهم نیستیم. (جک نیست دوباره بخون)

وبلاگ شخصی صابر نجارقابل

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

پنجره بی رحم 🏠


این داستان را گوش کنید 🔊

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

 دانلود فایل صوتی با کیفیت

دوستان این داستان کوتاه صرفاً یک تمرین از کلاس داستان نویسی بوده، طرح و فضای داستان به ما دیکته شده بود، لطفا اینقدر نگران نشید! 😄


آنقدر با سنگریزه به پنجره اتاقت میزنم تا دل سنگت به رحم بیاید. زیر باران می مانم، آنقدر می مانم تا از پنجره نگاهم کنی. می دانم آنقدر بی رحم نیستی که شکستن غرورم را تماشا کنی، که گریه هایم را ببینی، اما قسمت میدهم پشت پنجره بیا بگذار سایه ات را لااقل ببینم. من دیگر نمی توانم این سرگشتگی را با خودم این طرف و آن طرف ببرم.

مختصری از "دنیای پنهان نفت" که دانستن آن ضروری است

در دنیای پنهان نفت چه می گذرد؟ چه کسانی نخ عروسک های خیمه شب بازی سازمان ها و شرکت های نفتی دنیا را در دست دارند و چگونه بازی می کند؟

کتاب دنیای پنهان نفت سال 2014 توسط کِن سیلورستین نوشته شده و در آن با جزئیاتی زیاد به شکلی داستان گونه وقایع و حقایق پشت پرده را برملا می کند.

در ادامه سعی میکنم خیلی خلاصه شرح مختصری از هر فصل آن بنویسم و ایده کلی نویسنده را منتقل کنم، با این حال کتاب جزئیاتی دارد که خواندن آن را جذاب و آموزنده می کند لذا به این شرح مختصر اکتفا نکنید. 

شبِ فرشته ها در شین آباد 👼

 

 دیگه نمترسم. این دفه از پسش برمیام. همینجا میشینم بقیه ناممو مینویسم و منتظر میمونم قرصا اثر کنن ... کاش سر و کله غریبه زودتر پیداش بشه...

 

 

 

-شیرن حواست کجاست؟

- از چهارشنبه خوشم نمیاد.

- چرا چهارشنبه که خوبه.

 - شادی ابراهیمیان؟

- حاضر...

-هیس، داره اسمارو میخونه!

تحلیل برنامه هفتم توسعه (بخوانید برنامه شتر در خواب بیند پنبه دانه)

گذشته از اینکه  "شتر در خواب بیند پنبه دانه" را عنوان بهتری برای این سند می دانم، اما میخواهم نظر شما را به چند نکته جالب در این برنامه جلب کنم.
اینجا فهرست برنامه هفتم توسعه را میبینید. با نگاهی اجمالی به این فهرست مطمئن می شوید ویرانی ها در همه بخش ها اصلا و ابدا تصادفی نبوده و از قبل با برنامه های دقیق انجام می شده است.
متاسفانه هیچ بخشی را هم از قلم نینداخته اند و برای نابودی همه بخش ها برنامه های مدون دارند.

دینگ دلبر

دینگ دلبر

 

علی یکی از دوستان من است اون مانند هر جوان دیگری مال همان دوره ای است که روی دیوار ها با شابلون و اسپری مشکی می نوشتند: «چه پسر چه دختر، دو بچه کافیست». پر واضح است که این جمله ی هشدار دهنده، از نوشداروی بعد از مرگ سهراب هم بی خاصیت تر بود. چونکه علی به برکت تلاش های پدر و مادرش، 8 خواهر و برادر تنی و 3 عدد هم ناتنی دارد. علی فرزند آخر خانواده در این سلسله است.

 

کمی فضای خانه و خرده فرهنگ های خانواده علی را برایتان ترسیم کنم

تورم خانمانسوز است، اگر دین ندارید لااقل به تورم حساس باشید.

هر اقتصادخوانده ای که بهتون گفت: بالاخره تورم برای اقتصاد لازمه؛ با پشت دست بزنید تو دهنش، شاید شما کامل ندونید چرا زدین، اما اون دقیقا میدونه چرا خورده.
🔰🔰🔰🔰
در گزارشی که اخیرا توسط سرمایه گذاری دانایان با قلم منصور شاکریان و بازنویسی دکتر عبده تبریزی منتشر شده، نکات بسیار جالبی درباره تورم ایران رو با نگاهی علمی و به شکلی ساده و همه فهم بیان کردن که به راحتی میتونید مبنای تصمیامت اقتصادیتون قرار بدین.
خوندن این گزارش مختصر رو خیلی بهتون توصیه میکنم چه اگه میخواین سرمایه گذاری بکنید، چه دلار و طلا میخواین بخرین و یا هر تصمیم اقتصادی دیگه.
توی این گزارش تورم رو برای سال های پیشِرو رقم های بالا پیش بینی کرده و دلایل اینکه چجوری میشه که هم با فروشِ نفت بیشتر و هم با فروشِ نفت کمتر، در ایران دچار تورم میشیم رو توضیح داده.
🔰
اینجا فقط یکی از نمودارهایی که میتونه عمق فاجعه در ایران رو نشون بده رو براتون آوردم تا یه توضیح مختصری بدم.

آموزش یک راهکار ساده برای زدن جیب ما (غیب کردن گنجشک ها ❤ 100% تضمینی)

روزی ساده دلی دو عدد گنجشک گرفت و به بازار رفت تا آنها را بفروشد. در بازار هر دو گنجشک را به شخص مکّاری سپرد تا دستی به آب برساند و برگردد.
شخص مکّار، یکی از گنجشکها را در کیفش گذاشت.
ساده دل وقتی برگشت و فقط یکی از گنجشک ها را در دست آن مرد دید با تعجب پرسید:
"پس اون یکی کو؟!"

طلا چی میشه؟ یک خاطره بازی تاریخی از درسهای اقتصاد

سال 1944 جنگ ها تموم شدن و 44 کشور تصمیم گرفتن برای آینده جهانِ بعد از جنگ جهانی دوم تصمیم بگیرن و بهترین سیستم پولی رو طراحی کنن. بنابراین در اجلاسی به نام برتن وودز جمع شدن و چایی و شیرینی خوردن و برای کره زمین تصمیم های بزرگی به بزرگی مشکلات امروز گرفتن. (برتن وودز نام مکان برگزاری اجلاسه)
آمریکا گفت آقا چه کاریه همتون طلا نگهداری میکنید، طلاها رو بدین من نگه دارم رسید طلاها رو هم بهتون میدم با مُهر و امضا. (نمیدونم چرا حس میکنم پیشنهاد دهنده این ایده برادران دالتونا بودن) این کشورها هم تصمیم گرفتن طلاها رو به آمریکا بدن براشون نگه داره، در عوض دلار آمریکا رو به عنوان ذخیره نگه دارن (چه فکر بکری طلا های سنگین و جاگیر رو بدی کاغذهای خوش طرح و رنگ بگیری
) و هر انس طلا هم 35 دلار قیمت گذاری شد و آمریکا هم تعهد کرد هر زمان هر کی بخواد میتونه دلار بیاره و با همین قیمت یعنی 35 دلار بهشون طلا بده.

الو سِد یاسر امروز یوان چند؟! عهه باز گرون شد؟!

در روزگاران قدیم اربابی، الاغی داشت و آنگونه که از خصلت کریمان بدور باشد به الاغ بیچاره بسیار ستم روا همیداشت و یونجه و کاه برو تنگ میداد و الاغ مفلوک قصه نالان تر همی گشت.
الاغ مشروح الحال به تضرع و زاری از خدای عزّوجل طلب کرد که اربابش بمیرد تا ارباب بهتری برو سوار شود و کاه و جاه بهتری یابد.
😢
ازقضی ارباب شبی بخسبید و به چاشت برنخواست و رَحمه اللهُ مَن یَقرَا الفاتِحهً مَع الصَلَوات شد.
🙌

حفاری، اردوگاه کار اجباری صنعت نفت

این خلاصه ای از یک تحلیل برمبنای داده های واقعی (صورت های مالی صنعت حفاری) در قالب یک داستان است.

«ولش کن اسناد مناقصه رو نمیخواد ببینی، توی این مناقصه نمیریم» صدای پشت تلفن چیز دیگری را توضیح داد، صدایش را بلندتر کرد و گفت:«برادرِ من، میگم شرکت نمیکنیم بحثی نداریم که! جلسه دارم فعلا ...». با عصبانیت تلفن را گذاشت و توی لپ هایش باد انداخت و فوت کرد، "فوووووووو، آخر سالی چه گرفتاری شدیم!"