وبلاگ شخصی صابر نجارقابل

مهم نیست که قشنگ نیستیم، قشنگ اینه که مهم نیستیم. (جک نیست دوباره بخون)

وبلاگ شخصی صابر نجارقابل

مهم نیست که قشنگ نیستیم، قشنگ اینه که مهم نیستیم. (جک نیست دوباره بخون)

سلام خوش آمدید

دیوارها رو بغل کن و ببوس💕

چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

دیوارِ بیچاره هم خودش هم واژه‌ش جوریه که حس و حال منفی میده. ما اغلب جوری دربارش حرف زدیم که انگار یه موجود بد باشه! توی شعرا و قصه ها اون کسیه که فاصله میندازه بین دو چیز یا دو نفر. مثل مرز. تازه مرز با اینکه آدما رو از هم دور و گاهی دشمن کرده همیشه یه قداستی بهش میدیم. ولی به دیوار نه! تازه وقتی میخوایم بگیم پشتت هستیم میگیم مثل کوه،‌ در حالیکه ما پشتمونو به دیوار تکیه میدیم نه کوه! دقت کرده باشی حتی خیابون "وال استریت" دیگه برای کسی معنی دیوار نمیده! تا میشنویش، یاد پول و بورس و فیلم گرگ وال استریت میوفتی! الان دیگه حتی سایت دیوار هم پر شده از کفش زنونه و کلاه بردارهایی که بیعانه میخوان و بعد گوشیو خاموش میکنن!

از معدود جاهایی که به دیوار حس و حال مثبت دادیم، "دیوار مهربانی" بود. اونم بعد از یه مدتی جمع شد. 

ولی حاضرم باهاتون شرط ببندم دیوار چنان قدرت و جرات و آزادی به شما میده که کمتر چیزی میتونه بده.

وقتی میریم خونه و درو میبندیم نفس راحتی میکشیم و دیگه مجبور نیستیم اتو کشیده و شق و رق باشیم. ماسکمونو اول از همه درمیاریم، بعد لباسامونو! حتی ممکنه در حالیکه نیمه لختیم یکم توی خونه راه بریم، بریم سمت آشپزخونه، کتریو روشن کنیم،‌ بعد برگردیم اتاق یه شلوارک پاره پوره بپوشیم با یه لباس خونه‌ای که رنگ و روش رفته. جورابارو میکنیم میندازیم اون گوشه، یه آوازی که کامل هم حفظ نیستیم رو زیر لب میخونیم، شایدم به اون همکارمون که کل روز توی جلسه رومخمون بود و پرید وسط حرفمون چار تا فش با صدای بلند بدیم؛ اگه کسی توی این لحظه ها ما رو ببینه حتما خجالت میکشیم، با این حال احساس خوبی داریم؛ این احساس خوب رو مدیون دیوارها هستیم. 

یه لحظه تصور کن رفتی حموم داری دوش میگیری، توی اتاقهای دیگه هم کلی آدم هست یکی داره کتاب میخونه،‌ یکی داره آشپزی میکنه، یکی نشسته فیلم میبینه. حالا تصور کن یهو همه دیوارها نامرئی بشن جوری که همه بتونن همدیگه رو ببینن! چقد معذب کننده شد! میبینی؟! دیوارها چجوری بهت اجازه دادن راحت لخت بشی و همه جاتو کفی بکنی؟ یکم بچه بشی و با کف برای خودت ریش و مو درست کنی. شایدم چند تا حباب درست کردی!

دیوارها کمک میکنن خودتون باشید. آدما به محل کارشون که میرسن برای اینکه نگن چقد بداخلاقی، چقد یه جوری هستی،‌ چقد ضد اجتماعی هستی، به همدیگه لبخندهای مصنوعی و سلام های مودبانه الکی توی آسانسور تحویل میدن! "روز خوبی داشته باشید!"، "با اجازه همگی"، "به همچنین"، "شما بفرمایید"، (مخصوصا این آخری توی خیابون به هیچ ماشین دیگه ای راه نمیده تا خودش اول رد بشه) ولی وقتی برمیگردی به اون چاردیواری توی خونه‌ت و خودتی و اون لامپ نیمه سوخته و تخت و چند تا پتو و کتابهایی که گذاشتی شاید یه وقتی بخونی، دیگه مجبور نیستی عضلات صورتتو برای نگه داشتن لبخند زورکی عذاب بدی. حتی شکمت که کل روز سفت کرده بودی که چاق به نظر نیای رو شُل میکنی! حتی میتونی راحت گریه کنی و به هیشکی توضیح ندی چرا! یا میتونی دست بکنی توی سوراخ دماغت و بعد اون یکی! واقعا این موهبتها بخاطر دیوارهای متواضع نیست؟

حتی دیوارها باعث میشن شما آرامش داشته باشید،‌ اما چون موجودات ساکت و بی ادعایی هستن هیچ وقت بخاطر آرامش و راحتی که ازشون گرفتین یادتون نبوده ازشون اونجور که باید تشکر کنید! مثلا آدمای جوگیر در روز درختکاری و طبیعت، درخت رو بغل میکنن و میبوسن بخاطر اکسیژنی که تولید میکنن و همینطور میوه‌هاشون! اما تاحالا شاید کمتر کسی دیوار خونشو بخاطر چیزهایی که بهش داده بغل کرده و بوسیده باشه. نتنها نبوسیدیم بلکه چند تا هم میخ توشون فرو کردیم و روشون تابلو نقاشی گذاشتیم چون فکر میکنیم دیوارها به تنهایی قشنگ نیستن! 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ شخصی صابر نجارقابل

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات