قوز میکند و ته خودکار را میجود. با دست چپ خودکار را لای انگشتان دست راست جا میدهد و محکم میگیرد. روسریش را که محکم زیر چانه اش گره زده، کمی به جلو میکشد. آب دماغش را با آستین پاک میکند. با کفِ دستش روی کاغذ میکوبد. نوک زبانش را بیرون می آورد و گاز میگیرد.
بالاخره یک خط عمودی روی کاغذ میکشد و یک خط افقی را بلافاصله به دنبالهی همان خط قبلی رسم میکند. آنقدر سریع این کار را انجام میدهد که گویی بارها آن را تمرین کرده است. نوک خودکار در همان نقطه متوقف می ماند.
مربی میگوید: "زود باش دختر، تو میتونی..."